فروشگاه ایرانیکان
تعبیر خواب ازدواج -تاهل
برترین های دنیای مجازی
علمی آموزشی تخصصی بهداشتی اطلاعات عمومی سرگرمی اس ام اس sms تغذیه دعا ذکر

تعبیر خواب ازدواج -تاهل


لوک اویتنهاو میگوید :

ازدواج -عروسی: رسیدن به هدف
ازدواج کردن : سود ، خوشبختی، در برخیموارد میتواند به معنایاختلافات نیز باشد
اگر خواب ببینید با فردیخارجیازدواج میکنید ، نشانة آن است که با دیگران به دعوا ومشاجره خواهید پرداخت .

دیدن شوهر : امیدهایواهی
دیدن زن : در آمد خوب و پشت سرگذاشتن یک موقعیت مشکل به خیر و خوشی

1ـ اگر دختریخواب ببیند با پیرمردیازدواج میکند ، علامت آن است که با مشکلات فراوانیروبرو خواهد شد . اما اگر خواب ببیند در هنگام جشن ازدواح مردیبا لباس سیاه از مقابلش میگذرد و نگاه ملامت آمیزیبه او میکند نشانة آن است که سردی بیتقاوتییکیاز دوستان او را ناامید میسازد .

2ـ دیدن مراسم ازدواج دیگران در خواب با میهمانانیشادمان که لباسهاییزیبا بر تن کرده اند ، علامت آن است که از زندگیلذتهاییعالیخواهید برد . اما اگرمیهمانان لباسهاییسیاه بر تن کرده باشند ، علامت آن است که در آینده به سوگ کسیخواهید نشست .

3ـ اگر خواب ببینید با کسیپیمان ازدواج میبندید ، نشانة آن است که خبرهاییناگوار خواهید شنید .

4ـ اگر خواب ببینید در جشن ازدواج کسیشرکت کرده اید ، نشانة آن است که امور شغلیبه طرز باور نکردنیامید بخش خواهد شد . و از فکر کردن به افراد مورد علاقةخود لذت زیادیخواهید برد .

5ـ اگر خواب ببینید در جشن ازدواح واقعه ایناگوار رخ میدهد ، علت آن است که به بیماریمبتلا خواهید شد . یا از مرگ یکیاز اعضایخانوادة خود رنج خواهید کشید .

6ـ اگر دختریخواب ببیند عروس شده است اما هیچ احساس خوشحالینمیکند ، علامت آن است که در زندگیبه نومیدیدچار خواهد شد ، و در امور عاطفیشکست خواهد خورد .

 

دعای چهل کلید بخت گشایی و ازدواج مجردها
 

منبع   http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=494466

دعای ۴۰ کلید:

دعای چهل کلید هزاران خواص دارد از قبیل:

 

گشایش بخت

گشایش کار

اصلاح زن و شوهر

محبت و جلب معشوقه

باطل سحر و جادو

دفع مشکلات

و…

طریقه عمل این طور است که شما در روز جمعه این دعا را بر روی ظرف آبی بخوانید با طهارت و نیت پاک و صاف و با توکل بر خدا سپس با این آب غسل می کنید به هر نیتی که انجام دهید روا میگردد برای گشایش کار و بخت از این طریق می توان انجام داد برای محبت نیز آن آب را یا با شربت یا با چای و … به طرف بدهید بخورد …

شرح دعا این چنین است :

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِینًا 2بار سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ  3 بار لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ 4 بار  رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ  5 بار  وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء  6 بار  إِنَّ رَبَّكَ حَكِیمٌ عَلِیمٌ  7 بار  وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا   8 بار  وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا   9 بار یَا نَارُ كُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ 10 بار  وَأَرَادُوا بِهِ كَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ  11 بار فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ 12 بار وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ 13 بار وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ  14 بار  وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ 15 بار وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ 16 بار  إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ 17 بار بحق محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم  18 بار و بحق جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل 19 بار  یا حنان یا منان یا دیان یا برهان  20 بار

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 21 بار

نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ 22 بار وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ 23 بار  یس وَالْقُرْآنِ الْحَكِیمِ 24 بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ 25 بار  لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ 26 بار لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ العلیم 27 بار  قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ  28 بار قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ 29 بار  قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ 30 بار َقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا 31 بار قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ 32 بار  قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِیَ اللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَن یُجِیرُ الْكَافِرِینَ 33 بار قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا 34 بار قُلْ یَا أَیُّهَا الْكَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ 35 بار  قُل كُونُواْ فردة خاشعین 36 بار قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِینَ 37 بار قُلْ مَن یَكْلَؤُكُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ  38 بار قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا

الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ  39 بار قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ 40 بار سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ و به نستعسن و صلوات و السلام علی سیدنا نبینا ابوالقاسم المحمد اللهم صل علی محمد و اله محمد و الطاهرین

یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله

یا شکیکفی یا قاهرو

————————————-
دعای چهل كلید

 

 دعای مخصوص بی بی دوعالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها  به نیت مشکل بر گلاب خوانده شود اگر مریض است بخورد و اگر به نیت حاجت است گلاب را به صورت خود بمالد و اگر به نیت مهر و محبت بین  زن و شوهر خواهد به نبات و گلاب خوانده و هر دو بخورند انشاءالله  محب هم شوند خواص این چهل کلید زیاد است و در این اندک  نمی گنجد هر کسی به نیت مهم خود بخواند انشاءالله به اجابت نزدیک است

 

۱- بسم الله الرحمن الرحیم
2- فتح آیه اول (( انا فتحنا لك فتحا مبینا ))

3- زمر آیه 73 (( سلام علیكم طبتم …. خالدین ))
4-  توبه آیه 128 (( لقد جاءكم رسول … رؤف رحیم ))
5- آل عمران 191 ((رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ ))
6- انعام 83 ((وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء ))
7- انعام 83 ((إِنَّ رَبَّكَ حَكِیمٌ عَلِیم ))
8- اسراء ۸۱(( َقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ))
9- اسراء 82 (( وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَار ))
10- انبیاء 69 ((یَا نَارُ كُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیم ))

11- انبیاء 70 ((وَأَرَادُوا بِهِ كَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِین ))
12- انبیاء 87 ((فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَك ))

13- جزء 28 سوره الممتحنة آیه 10 (( وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ ))
14- جزء 9 سوره الاعراف آیه 120 (( وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِین ))
15- جزء 2 سوره البقرة آیه  165(( وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ

أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ

ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ  شَدِیدُ الْعَذَاب ))
 16- جزء 24 سوره غافر آیه 44 ((أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَاد ))
17- جزء 2 سوره البقرة آیه 156 ((إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعون ))
18- بحق محمد المصطفی صلی الله علیه وسلم
19- و بحق جبرائیل و میكائیل واسرافیل و عزرائیل
20- یا حنان یا منان یا دیان یا برهان
21- بسم الله الرحمن الرحیم
22- جزء 28 سوره الصف آیه 13 ((نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِین ))
23- جزء 2 سوره البقرة آیه 223 ((وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِین ))
24- یس 1و2 (( یس والقران الحكیم ))
25- دو آیه اول سوره اخلاص
26- سوره اخلاص آیه 3و4
27- لیس كمثله شیء و هو السمیع البصیر
28- سوره ناس دو آیه اول
29- سوره فلق دو آیه اول
30- جزء 13 سوره الرعد آیه 43 (( قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ ))
31- جزء15 سوره الاسراء آیه 81 ((قُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ

كَانَ زَهُوقًا  ))
32- جزء 22 سوره سبا آیه 26 ((قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ

الْفَتَّاحُ الْعَلِیم ))

33- جزء 29 سوره الملك آیه 28 ((قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِیَ اللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوْ

رَحِمَنَا فَمَن  یُجِیرُ الْكَافِرِینَ ))

34- جزء 29 سوره الملك آیه 30 ((قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا ))
35- سوره كافرون دو ایه اول
36- جزء1 سوره البقرة آیه 65 ((فَقُلْنَا لَهُمْ  كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِین(( در نسخه

خطی اشتباه رقم خورده بود  ((
37- جزء 7 سوره الانعام آیه 11 ((قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَیْفَ كَانَ

عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِین ))
38- جزء 17 سوره الانبیاء آیه 42 (( قُلْ مَن یَكْلَؤُكُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ)
39- جزء 16 سوره الكهف آیه 103 + آیه 104 سعیهم
40- جزء 23 سوره الصافات آیه 180 + 182   وبه نستعین

دو شنبه 2 شهريور 1394برچسب:دعای,چهل,کلید,بخت,گشایی,ازدواج,مجردها, :: 12:42 :: نويسنده : دوستدار علم

مجموعه دستورات بسیار مجرب گشایش بخت دختران و ازدواج و خواستگار

 

اما در این جا دعای اصراف عمار هم دارد و با فایل راهنما کاملتر است.  تا کنون اطلاع پیدا کردم که در حد چند نفر نتیجه گرفتند و منظور از گرفتن نتیجه، آمدن خواستگار است. همین. لطفا در مورد مراحل سوال ارسال ننمایید.

این نسخه ابتدا در مرحله اول,سحر و جادو و سنگینی شما را از بین میبرد و در مرحله بعد برای بخت گشایی است.

(سخن ربيعي: به هيچ عنوان در دستورات، دستكاري و ابتكارات حتي جزئي نكنيد دقيق طبق دستور انجام دهيد. نه كمتر نه بيشتر.)

مرحله اول: ((بسیار مهم و الزامی))

برای بهره گیری  صد در صد از دستورات  ازدواج باید اینهارا به دقت انجام دهید  وبعد اقدام به استفاده  از دستورات نمایید . مراحل را حداقل ده بار مطالعه کنید زیرا هر بار نکات جدیدی متوجه می شوید.

۱-به مدت ۱۴ روز,هرروز بعداز هرنماز صبح ۱۱۰مرتبه (یافتاح یاکاشف )بگویید.

۲-صبح ها ۱۱۰مرتبه (  اللهم صل علی محمد و ال محمد )بگویید.

۳-شبها قبل ازخواب ۱۱۰مرتبه ( استغفر الله ربی و اتوب الیه)بگویید .

۴-بعداز هر نماز واجب یک مرتبه  ایت الکرسی تا(العلی العظیم)ویک مرتبه سوره قدر بخوانید.

۵-ازجدولهای (سه درسه )و(چهار درچهار) هر کدام چهارعدد دقیقامطابق شکل  تهیه نمایید .(با محلول روحانی گلاب و زعفران)

۶-جدولهای  ۳در۳ رافقط روزهای شنبه وبا اسپند و زاج سفید بایدبسوزانید به این شکل که  قبل از سوزاندن هر کدام عدد,(۳۰۴) رادر خانه خالی  نوشته وسپس  آنرا با مقدار کمی زاج   واسپند آتش بزنید

۴۰۲

۳۹۵

۴۰۰

۳۹۷

۳۹۹

۴۰۱

۳۹۸

 

۳۹۶

 

۷-جدولهای(۴در۴)رافقط روزهای (چهارشنبه) وبا اسپندوقند باید بسوزانید به این شکل که قبل از سوزاندن  هر کدام ,عدد(۳۰۷)رادرخانه خالی نوشته وسپس آنرا با مقدارکمی  اسپند وقند آتیش بزنید.

۲۹۱

۳۰۵

۳۰۲

۲۹۹

۳۰۳

۲۹۸

۲۹۲

۳۰۴

۲۹۷

۳۰۰

 

۲۹۳

۳۰۶

۲۹۴

۲۹۶

۳۰۱

عزیزانی که با موبایل وارد وبلاگ شده اند جدول ها را مرتب نمی بینند و به این دلیل جدول ها را به صورت یک عکس در زیر آورده ام که با موبایل بتوانند مشاهده کنند.

http://axgig.com/images/32954108441965587869.jpg

 

قاعده:

۱-درهردفعه فقط یک جدول را آتش بزنید.

۲-نیازی به استفاده از زغال وهیزم  نیست بلکه با اجاق هم  می توان آنها را آتش زد  توصیه می کنم  برای این کار از اسپندان  استفاده کنید

۳-موقعه آتش زدن  سعی کنید که دود مواد به کل بدن  شما تماس پیدا کند .بعداز اتمام دوره ۱۴روزه ,حالا می توانید دستورات  ازدواج را انجام دهید وسرعت اجابت  آنها راببینید پس بطور خلاصه بایدبگویم:

((بدون انجام دوره ۱۴روزه  اصلا به اقدام انجام  بقیه   دستورات نکنید .))

بعد از دوره ۱۴ روزه هر شب قبل از خواب سوره شمس بخوانید. زیرا این سوره باعث زیبایی و جذابیت زنان در قلوب مردان می شود و بسیار مجرب است. پس حتما آن را همگان با دستورات زیر و هر شب انجام دهید.

توجه:

بعدازدوره ۱۴روزه هرشب قبل از خواب سوره(شمس)بخوانیدزیرا این سوره باعث زیبایی وجذابیت زنان در قلوب مردان  می شود وبسیار مجرب است.پس حتما آنرا  همگان  با دستورات زیر وهر شب انجام دهید.

دستور اول

این دستور بسیاربسیار مجرب است که از  استادان مرجع تقلید و صاحب نفس  گرم می باشند اخذ شده و تاثیر عجیبی در ازدواج  سریع دختران دارد.

درمنزلی که دختردر آن  ساکن است  ویادرمنزل یکی از آشنایان  دختر, مجلس روضه ای  برای حضرت امام حسین  علیه السلام  وبه نیت ازدواج دختر گرفته,و دختری که قصد ازدواج دارد باید در آن مجلس از مهمانان پذیرایی کند ان شاالله  به برکت وجود مقدس  امام حسین  علیه السلام  دختر به زودی ازدواج خواهد کرد.

(نظر ربيعي: بسياري تماس مي گيرند و مي گويند روضه را نمي توانيم. به نظر بنده شما حتما روضه خوان نمي خواهيد خودتان با يكي از دوستانتان از يك كتاب تاريخ چند خط شهادت امام را بخوانيد و به درس هاي بلند اين واقعه  نظري كنيد حتي ده دقيقه كافي است. در آخر هم يك چاي تقديم كنيد.)

دستور دوم :

ابتدا یک کیلو ونیم نمک دانه درشت و نه پودر شده تهیه کنید .(دقت  کنید نمک حتما باید دانه درشت باشد)وآن رابه سه قسمت  نیم کیلویی وبه صورت جداجدا تهیه کنید.

برای سه جمعه و هرجمعه نیم کیلو نمک را دریک تشت یا ظرف تمیز ریخته  واین سوره ها را بر روی  آن بخوانید  وبه آن بدمید.(فوت نکنید بلکه به آرامی بدمید)

۱-سوره فلق     ۷۱مرتبه

۲-سوره ناس    ۷۱مرتبه

۳-سوره طه      ۲مرتبه

۴-سوره کافرون ۷مرتبه

۵-سوره توحید  ۷مرتبه

حالانمکی که سورها را برآن  خوانده اید با آب ودر تشت حل کنید وبا آن غسل کنید .بهتر است غسل به صورت ترتیبی باشد.

وقت انجام عمل و استحمام (بسیار مهم)

۱-وقت انجام عمل:قبل از اذان مغرب باشد وباید طوری باشد که بتوانیددقیقا وقت اذان غسل کنید.(مثلا دو ساعت قبل از اذان  شروع به خواندن کنید) 

2- بعد از غسل باید بلافاصله از حمام خارج شده و وضو گرفته و رو به قبله سوره طه را سه بار پشت سر هم به نیت ازدواج بخوانید.

3- معمولا تا سه جمعه انجام این اعمال کافیست اما چنانچه لازم بود یک دور دیگر سه جمعه ای هم انجام دهید تا نتیجه بگیرید.

(سخن ربيعي) دعا برای سعد شدن زمان در روز نحس را بخوانید که در ليست مطالب وبلاگ قرار دادم.

و اما دعاي سعد اين است.

 

دعاي سعد (تبديل ساعت نحس به سعد)

دعا اینست:

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الاّ بِاللهِ اُفرِّجُ بِها کُلِّ کُربَةِ لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اُحِلُّ بِها کُلِّ عُقدَةِ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ الاّ بِالله اَجلو بها کلّ ظلمة، لا حول و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله؛ اَفتَحُ بِها کُلِّ باب، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَستَعینُ بِها عَلى کُلِّ شِدَّةِ و مُصیبَةِ، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَستَعینُ بِها عَلى کُلِّ اَمرِ یَنزُلُ بی، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَعتَصِمُ بِها مِن کُلِّ مَحذُور اَحاذِرهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اَستَوجِبُ بِها العَفوِ و العافِیَةِ و الرِّضا مِن الله، لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله تَفرَّقَ اَعداءَ الله و غَلَبَتْ حُجَّةُ الله و بَقِیَ وَجهُ الله لا حَولَ و لا قُوَّةِ الاّ بِالله اللّهمَّ رَبَّ الاَرواحِ الفانِیَة و رَبِّ الاَجسادِ البالِیَة، و رَبِّ الشُّعُورِ المُتِمَعِّطَة و رَبِّ الجُلُودِ المُمَزَّقَة و رَبَّ العِظامِ النَّخِرَة،و رَبَّ السّاعَةِ القائِمَة، اَسئَلُکَ یا رَبِّ اَن تُصَلِّیَ عَلى محمّد و آل محمد و أهلِ بَیتِهِ الطّاهِرین و (حاجت بخواهد) بِخَفیِّ لُطفِکَ یا ذاالجَلالَ و الاِکرام، آمین آمین یا ربّ العالمین.

 

دعای اصراف عمار:
قبل از نوشتن جدول هاباید موجودات مزاحمی ( اجنه ) که مانع اعمال عبادی میشن رو از اطراف 
خودت دور کنی ٬‌به این کار میگن « اصراف عُمَار‌ »
به این ترتیب که سه بار سوره ی زلزال رو تا اشتاتا میخونی و کلمه ی اشتاتا رو در هر 
بار ٫ سه بار تکرار میکنی.
بعد می گویید:

 بسم الله الرحمن الرحیم . بسم اللهِ الذی لا اله الا هو ربُّ العرشِ العظیم وبآسمِ رسولِهِ الاَمین هذا کتابٌ من عندِاللهِ بأسم الله و رسولهِ یَنطِقُ علیکم بالحقَ یا عُمَار هذا المَکان اِنصَرفوا مِن مَکانی هذا اِلی مَکانٍ آخَر لِاَقضیَ حاجتی و لا تُفسِدوا عَلَیَّ عَمَلی ثُمَّ عودوا اِلی اَماکِنِکُم مُعَزِّزینَ

مُکَرَّمینَ بِحَقِّ الرَّبِّ الجَلیل صاحبَ الاسمِ الکبیر و بحق اِنَّهُ مّن سُلَیمان و اِنَّهُ بسم الرحمن الرحیم و بحقِّ وَ انَّهُ لَقَسَمٌ لَو تَعلَمونَ العظیم الوحا الوحا العجل العجل السَاعة السّاعة بارِکَ اللهَ فیکم و علیکم بسم الله الرحمن الرحیم اَقسَمتَ‌علیکم ایها الارواحِ الرَوحانیَّة باهیاً شراهیاً ادونای اصباؤت ال شَدای الّا ما اَجِبتُم دَعوتی و قَضَیتُم عَملیَ الذی وَکَّلتُکُم بهِ بِحقِّ وَ مَن یَزِغ منهُم عَن آمرِنا نَذِقه مِن عذاب لقد عَلِمتِ الجنة انهم لَمُحضَرون تَکادُ السموات یَتَفَطَّرنَ مِنهُ و تَنشَقُّ الارضَ و تَخِرُّ الجبالَ هذا انَّ‌ الله علی کل شیءٍ قدیر الطاعةُ لله العلی الکبیر الملک القدوس الجبار المتکبر لا اله الا هو الرحمن الرحیم و لرسوله الکریم یا قومَنا اَجیبوا داعیَ الله و امِنوا بهِ یَغفِرُ لکم من ذنوبکم و یَجرِکم من عذابٍ الیمٍ الوحا الوحا العجل العجل الساعة الساعة‌ بارِکَ الله فیکم و علیکم

هر مدت به مدت دستور ابطال سحر آسان را انجام دهید.

***نظر حسین ربیعی در مورد این مراحل ***

عزیزان وسروران گرامی این مراحل از یک کتاب عربی به نام مجربات باقریه و به فارسی به نام مجربات باقر برگردانده شد و به دلیل نتایج قابل قبول، دستورات بخت گشایی آن را در وبلاگ نقل نمودم. اما گذاشتن این مراحل در این وبلاگ ادامه پیدا می کند زیرا همان تعدادی که نتیجه گرفتند و الان خواستگار دارند هدف رضایت بخشی است. اما شما که می خواهید شروع کنید وظیفه دارم این اطلاعات را در اختیار شما قرار دهم که بادیدی باز انجام دهید.  بخت گشایی جهت آمدن بخت یا همان خواستگار است و هر انسانی دارای نقاط ضعف و عیوبی است ممکن است خواستگاری بیاید که بیماری داشته باشد و یا خواستگاری فقیر بیاید اما اصطلاح بخت از او ساقط نمی شود و چه بسا بعد از ازدواج شفا یابد و یا خداوند متعال او را غنی سازد. و معیارهای ازدواج بعد از این مرحله به میان می آید که ممکن است با آن معیارها خواستگاری به ازدواج منجر نشود اما اگر بعد از ماه ها یک خواستگار هم بیاید به عقیده ی بنده این مراحل کار خود را انجام داده است. باز هم اگر اطلاعات خوبی بدست آوردم جهت روشنگری خدمت همه عزیزان اعلام خواهم نمود.

1- انجام دوره بخت گشایی(توضیح در همین لینک)

2- انجام فعالیت های اجتماعی بشر دوستانه(توضیح در مقاله چگونه ازدواج کنیم؟)

3- داشتن مجموعه ی رزق اجباری نیست ولی نظریه ی جدید بنده این است که بخت گشائی با کارآفرینی و کارفرمائی و انجام کار اقتصادی و تولیدی می تواند شما را ثروتمند کند و آنوقت به عنوان یک انسان موفق در کانون توجه جامعه قرار می گیرید و مختار هستید که در میان بهترین افراد بهترین فرد را که دوست دارید به او جواب بله بدهید. کارفرما شدن تجربیات خیلی گرانبها به شما می دهد و انسان ثروتمند، همیشه محترم زندگی می کند. کافی است که به درس های این مجموعه روزانه دو ساعت گوش دهید و با تغییر باورهای خود، از مدار فقر به مدار ثروت منتقل شوید.

فایل راهنمای بخت گشایی در این آدرس زیر می باشد. بر روی لینک زیر کلیک کنید.

http://axgig.com/images/18544357366472975172.jpg

http://axgig.com/images/18544357366472975172.jpg

این هم یک ذکر جدای از این مراحل است: جهت بخت گشایی (بخت نیکو) ذکر یا لطیف را هرروز بطور پیوسته 129مرتبه بخواند و سپس از خداوند حاجت بطلبد.

دعای حتمی ازدواج کردن، ذکر فروش منزل

 

از امور مجربه توسل به امام جواد علیه السلام میباشد . آن را ۱۴ مرتبه در ۹ روز بخوانید برای رسیدن به حوائج

و خصوصا فروش منزل و ازدواج کردن مجرب است .

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِ‏ وَلِيِّكَ‏ مُحَمَّدِ بْنِ‏ عَلِيٍ‏ إِلَّا جُدْتَ‏ بِهِ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى مَنْ وَسِعَكَ وَ وَسَّعْتَ

عَلَيَّ رِزْقَكَ وَ أَغْنَيْتَنِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ جَعَلْتَ حَاجَتِي إِلَيْكَ وَ قَضَاهَا عَلَيْكَ إِنَّكَ لِمَا تَشَاءُ قَدِيرٌ

 

 خواندن این توسل را بعد از هر نماز برای اداء کردن قرض ها نیز مجرب دانسته اند .

 

منبع : تحفة الرضویة ص ۲۱۵ و ۲۱۶

 

دو شنبه 29 تير 1394برچسب:دعای,حتمی,ازدواج,کردن,ذکر,فروش,منزل, :: 16:6 :: نويسنده : دوستدار علم

ازدواج با زن پاک و صالح

چون کی این دو آیه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد ٬ اگر عزب ( مجرد ) باشد زوجه

صالحه ای او را پیدا شود .

و اگر کسی فراموش کار بود ٬ حافظه او زیاد شود

و اگر کسی بیمار بود ٬ شفا یابد

و اگر کسی درویش باشد توانگر شود .

آیات ۱۳۱و ۱۳۲ سوره طه :

وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾

 

منبع : خواص آیات قرآن کریم ص ۱۰۹

 

یک شنبه 14 تير 1394برچسب:ازدواج, زن, پاک,صالح, :: 9:18 :: نويسنده : دوستدار علم

آزاده نامداری و فرزاد حسنی از ازدواج تا انتشار عکس جنجالی

به گزارش سرویس کشکول جام نیوز، پس از حواشی بسیاری که پیرامون جدایی آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش آمد، آزاده نامداری عکسی از خود در اینستاگرام منتشر کرد که جنجال‌های تازه‌ای را به دنبال داشت و باعث شد نامه‌ها و جوابیه‌هایی از دو طرف در این‌باره منتشر شود. نامداری پس از این قضیه، اینستاگرامش را بست تا مدتی از اخبار و حواشی به دور باشد.

 

نامداری به تازگی مصاحبه‌ای مفصل با مجله «زندگی ایده‌آل» انجام داده و در آن از علل طلاقش و همچنین چرایی انتشار آن عکس سخن گفته است.

 خانم نامداری زیاد عصبانی می‌شود؟

نه. راستش من در مدت زیادی از زندگی‌ام اصلا عصبانی نمی‌شدم. جالب است برایتان بگویم که چند وقت پیش یکی از ویدئوهای قدیمی خودم را در یک فن‌پیج اینترنتی دیدم که در آخر برنامه می‌گویم: «من که اصلا عصبانی نمی‌شوم.» با خود فکر کردم و دیدم در آن زمان چقدر نگاه درستی به خودم داشتم. البته که عصبانی شدن یک بخشی از زندگی آدم‌هاست ولی من یک کاراکتر کاملا آرام دارم؛ اگرچه در یک سال و نیم اخیر بیشتر عصبانی می‌شوم.

 

دریک سال و نیم، دو سال اخیر وقتی فهمیدم دنیا مهربان نیست و یک هجمه خیلی شدید به سمتم روانه شد و من برای دفاع از خودم گارد گرفتم، عصبانیت هم بخشی از وجودم شد. ولی کلا عصبانیت من خیلی جدی نیست. ممکن است با کلام با دیگران بحث کنم اما آنقدر عصبانی نمی‌شوم که چیزی را بشکنم یا به سمت کسی پرتاب کنم! اصلا این جور عصبانی نمی‌شوم. حالا چرا این را پرسیدید؟
 
چون فکر می‌کنیم انتشار آن عکس افشاگرایانه در اینستاگرام یک واکنش از سر عصبانیت بود ...
خیلی خوب شد که این را گفتید. پس اجازه دهید کاملا برایتان توضیح بدهم. اولا باید بدانید من اصلا و ابدا دچار انقلاب روحی نمی‌شوم؛ اینکه یک انفجار روحی در من رخ بدهد که باعث بشود یقه یکی را بگیرم یا به کسی ناسزا بگویم یا عکسی از سر عصبانیت منتشر کنم. می‌توانم بگویم دلخوری من در آن لحظه بسیار زیاد بود اما عصبانیت و خشمی نداشتم. آن عکس اصلا به خاطر اینکه من عصبانی بودم منتشر نشد و دلایل زیاد دیگری داشت.
 
اجازه می‌دهید بگوییم باورمان نمی‌شود؟ یعنی شما حالتان کاملا خوب بود و همه چیز عادی بود، بعد ناگهان تصمیم گرفتید یک عکس اینچنینی از خودتان منتشر کنید؟
نه اصلا! من حالم خوب نبود. حال خوب نبودن با عصبانیت دو مقوله کاملا جداست. من عصبانی نبودم و این‌طور نبود که حالا یک حرکتی بکنم که عصبانیتم را خالی کنم.
 
حالتان خوب نبود یعنی چطور بودید؟
ببینید، من احساس می‌کردم یک اتفاقی افتاده است و باید واکنش نشان بدهم. بگذارید کمی به عقب برگردم. تفکر من به این صورت است که می‌گویم دو نفر که با هم ازدواج کردند، ممکن است بعد از یک مدتی به این نتیجه برسند که حالا نمی‌خواهند با هم زندگی کنند. خیلی خب! این می‌تواند یک پیشامد طبیعی در زندگی شما باشد و حالا باید با آن کنار بیایید. به نظر من فاجعه‌ای رخ نداده. قبول دارم که جدایی اتفاق بسیار تلخ و رنج‌آوری است و آدم را آزار می‌دهد اما وقتی به این نتیجه رسیدید که تنها راه همین است، خب جدا شوید و دست از آزار هم بردارید. من این توصیه را به هر کسی که از من مشاوره بخواهد می‌دهم. برداشت بد نشود. اصلا توصیه به جدایی نمی‌کنم اما اگر راه دیگری نبود، اتفاق هولناکی نیفتاده و زندگی ادامه دارد و دنیا به آخر نرسیده است.
 
پس شما از این آدم‌ها هستید که فکر می‌کنند زوج‌ها می‌توانند بعد از ازدواج رابطه دوستانه‌ای با هم داشته باشند ...
در شکل کلی‌اش درست است؛ به شرطی که هر دو نفر متقاعد شوند که در مورد خودم، هر چقدر سعی کردیم نشد. ولی درستش این است که دو طرف سر جنگ نداشته باشند و قصد آزار هم را نکنند و هر کس راه خودش را برود. حالا می‌شود به قول شما دوست ماند و به هم احترام گذاشت.

ما هنوز نفهمیده‌ایم فاجعه از کجا شروع شد.
از زمانی شروع شد که من چند ماه پس از عقد به این نتیجه رسیدم که ما نمی‌توانیم زندگی کنیم و پا پیش گذاشتم که جدا شوم.
 
و طرف مقابل مخالف بود؟
بله، کاملا مخالف بود.
 
یعنی ایشان اعتقاد داشت که می‌توانید با هم زندگی خوبی داشته باشید؟
در حرف بله.
 
ولی جمع‌بندی شما این بود که دیگر امکان زندگی مشترک وجود ندارد؟
من مطمئن بودم که نمی‌توانیم و برای این تصمیم دلایل منطقی داشتم و به عقیده من ایشان هم ته دلش می‌دانست که ما نمی‌توانیم.
 
از کی مطمئن شدید نمی‌توانید؟
شاید حدود دو ماه بعد از عقد کاملا به این نتیجه رسیدم که امکان ادامه این زندگی وجود ندارد. ما کلا 10 ماه عقد کرده بودیم.
 
چند ماه قبل عقد دوران نامزدی داشتید؟
هیچ! تقریبا تمام مدت خواستگاری و نامزدی ما 10 تا 15 روز هم طول نکشید.
 
یعنی شما دو ماه بعد از عقد قصد داشتید جدا شوید و مقدماتش را آغاز کردید و 10 ماه بعد جدا شدید؟
نه اصلا. من ابتدا سعی کردم مشکل را با خودم حل کنم. چون تجربه زندگی مشترک نداشتم فکر می‌کردم هیچ‌کس نباید متوجه شود که ما مشکل داریم و من باید از چیزی که کاملا بد است صیانت کنم و معتقد بودم اگر بد است برای من است و هیچ کس نباید بفهمد.
 
هنوز به آن نقطه انفجار که شما آن عکس را منتشر کردید نرسیده‌ایم اما چطور است به عقب برگردیم و ببینیم چرا اصلا به اینجا رسیدید که این زندگی ارزش ماندن ندارد ...
ببینید، به نظرم وارد جزئیات نشویم بهتر است. چون طرف مقابل من حضور ندارد و یک‌طرفه حرف زدن بی‌انصافی است.
 
خب سوال را به این شکل مطرح می‌کنم؛ اصلا چی شد که رابطه کاری شما منجر به ازدواج شد؟
اصلا دوست ندارم وارد این بحث هم بشوم ...
 
به هر حال شما از همدیگر شناخت داشتید و تازه به هم نرسیده بودید. درست است؟ بعد از عقد اما دو ماه نگذشته شما متوجه می‌شوید اشتباه کرده‌اید ...
بله، سال‌ها بود همدیگر را می‌شناختیم اما در همین حد که از کار هم تعریف کنیم. شناخت ما از هم سطحی بود. به عنوان خانم نامداری و آقای حسنی به هم احترام می‌گذاشتیم و اینکه بگوییم چقدر تو خوب اجرا می‌کنی. واقعا در همین حد، نه بیشتر.
 
خوب اجرا می‌کنی یا آدم خوبی هستی؟
هر دو.
 
و این رابطه کاری تحسین‌آمیز کم‌کم به ازدواج و خواستگاری رسید؟
بله. اما بگذارید کمی جامع‌تر برایتان بگویم. نمی‌دانم چه دردی است که آدم‌ها خودشان را درست پرزنت نمی‌کنند. من معتقدم آدمی هستم که تشخیص می‌دهم. فکر می‌کنم از یک استعداد متوسط برخوردارم که می‌توانم تشخیص دهم و فکر می‌کنم چیزی که باعث شد ما 4 تیر عقد کنیم و در شهریور یعنی ظرف دو ماه به این نتیجه برسیم، این بود که ما درست به هم پرزنت نشده بودیم.
 
شما دقیقا دنبال کدام فرزاد حسنی می‌گشتید که پیدایش نکردید؟
همان که می‌گفت. دوست ندارم به طور دقیق صفات خوب را بگویم چون آن وقت شما فکر می‌کنید ایشان آن صفات را اصلا ندارد و این خوب نیست. همین قدر بگویم که ما به لحاظ اعتقادی، فکری و اهدافی که در زندگی داشتیم، حتی دایره دوستان و خیلی مسائل دیگر با هم تفاوت داشتیم و اینها چیزهای کوچکی نبود. حتی برای نشست و برخاست‌ هم با هم مشکل داشتیم.
 
پس شما معتقدید این تفاوت‌هایی که ظرف ماه‌های اول به چشمتان آمد به این خاطر بود که خود واقعی‌تان را نشان نداده بودید؟
فکر می‌کنم من خود واقعی‌ام را نشان داده بودم اما آن طرف داستان، آدمی است که هیچ کدام از آن چیزهایی که می‌گفت نبود. ضمن اینکه ایشان با من فرق می‌کرد چون شناخت خیلی بهتری از من داشت؛ برخلاف اینکه من ایشان را کمتر می‌شناختم.
 
چطور چنین چیزی ممکن است؟
به خاطر اینکه ایشان مرد هستند.
 
اینکه ایشان شناخت خوبی از شما داشتند، مزیت است، نه عیب. شاید این ضعف شما بوده که شناخت خوبی از طرف مقابلتان نداشتید؟
شاید به خاطر اینکه من آدم واقعی و ساده‌ای هستم. من همینی هستم که می‌بینید. در کوچه و خیابان و جلوی دوربین. همه جا من همینم. شاید گل تمام حرف‌هایی که می‌خواهم در این مصاحبه یا هر جای دیگری بگویم یک جمله باشد: من با آن فرزاد حسنی که قبل از ازدواج می‌شناختم ازدواج نکردم و اگر همان آدم که فکر می‌کردم بود، نه تنها جدا نمی‌شدم که هزار سال هم زندگی می‌کردم.
 
سوال مشخص ما این است خانم نامداری که آیا این نقص به شما برنمی‌گردد که نتوانستید خوب تشخیص دهید؟
حتما بخشی از این اتفاق به من برمی‌گردد. اصلا زودباور بودن در تمام زندگی به من ضربه زده است اما این هولناک‌ترین ضربه بود. من بخشی از این اتفاق را که شاید 50 درصد باشد کاملا می‌پذیرم اما می‌گویم من با ادعاهای یک آدم ازدواج کردم؛ البته من در زندگی به این معتقدم که نمی‌توانم بنا را بر بی‌اعتمادی گذاشت و اگر بنای همه چیز بر بی‌اعتمادی باشد، دیگر نمی‌شود به راحتی زندگی کرد چون زندگی ترسناک می‌شود.
 
می‌دانید چرا روی آن مساله تمرکز کرده‌ایم؟ چون فکر می‌کنم مساله‌ای که شما را به این نقطه رساند، مساله خیلی شایعی است. خیلی از جوان‌ها، خصوصا دخترخانم‌ها بدون شناخت درست از خود و طرف مقابل، تنها با تصورات خودشان وارد مقوله ازدواج می‌شوند. البته قاعدتا در مورد خانم نامداری که روانشناسی خوانده و سال‌ها به عنوان یک فعال اجتماعی تجربه حضور داشته قضیه به همین سادگی نیست ...
با حرف شما کاملا موافقم. موردی که در یک سال اخیر بیشتر از هر چیزی من را رنج می‌دهد و باعث ناراحتی، آزار، درد، بی‌خوابی و هزار تا مشکل دیگر شده، این است که من چرا بدون تفکر وارد گود شدم. این دردی است که من را رها نمی‌کند. معتقدم اتفاقات چند سال اخیر به خاطر دوره‌ای از زندگی من به وجود آمده که دیگران را منع می‌کردم و این خواست خدا بود که در شرایطی قرار بگیرم که همیشه از آن فرار می‌کردم. در حقیقت همیشه به خودم می‌گویم خدا دارد به تو می‌گوید آزاده، من یکی‌یکی این چاله‌ها را می‌گذارم سر راهت تا ببینم تو که اینقدر دیگران را منع می‌کنی با مشکلات خودت چه برخوردی خواهی داشت. این جهان‌بینی من در برابر اتفاقات یک سال اخیر است. چون زندگی من به صفر رسیده و حالا از نو شروع کرده‌ام و دارم همه چیز را از نو می‌سازم.

شاید یکی از ویژگی‌های بارز آزاده نامداری که تمام اتفاقات زندگی او را توجیه می‌کند، شجاعت باشد. با همین شجاعت می‌تواند تصمیم بگیرد یک ازدواج را که به نظرش موفق نیست با همه تبعاتش تمام کند. با همین شجاعت، این جدایی را علنی می‌کند و با همین شجاعت عکسی با ظاهر نامناسب و جنجالی را در اینترنت منتشر می‌کند. همین شجاعت هم حالا شما را به این مصاحبه کشانده ...
البته همان‌طور که گفتم این اولین و آخرین مصاحبه من درباره این اتفاق خواهد بود. از یک جهت قبول دارم من شخصیت شجاعی دارم اما بیشتر از هر چیزی می‌توان گفت آدمی نیستم که دست به پنهان‌کاری بزنم و به این تفکر اعتقاد ندارم. همیشه می‌گویم چیزی تو را می‌ترساند که از آن شناخت نداری و درباره‌اش فکر نکرده‌ای و احساس می‌کنی با خطری مواجه می‌شوی. من در تمام مواردی که گفتید احساس خطر نمی‌کردم. در زمان جدایی خیلی‌ها از جمله دوستان رسانه‌ای‌ام به من می‌گفتند به هیچ‌کس نگو. چون این طوری به زندگی کاری‌ات ادامه می‌دهی و مطبوعات اذیتت نمی‌کنند و کسی کاری به کارت ندارد. اما من با خودم فکر کردم که نمی‌توانم با دروغ زندگی کنم. وقتی با دوستان و فامیل که معاشرت می‌کنم، زمانی که مورد سوال قرار می‌گیرم نمی‌توانم دروغ بگویم. باید حلقه دستم کنم که باز هم دروغ است. من آدم این کار نبودم و نیستم.
 
دروغ البته تاریخ مصرف دارد و بالاخره باید راستش را می‌گفتید.
حق با شماست.
 
یعنی بپذیریم آن‌وقت که مصاحبه کردید و تلویحا جدایی‌تان را اعلام کردید، می‌خواستید درس صداقت به ما بدهید؟
من با این کار از خودم صیانت کردم. ادعای مدیریت جهان و این را که بخواهم همه را راهنمایی کنم ندارم. از خودم و از زندگی‌ام، جهان‌بینی‌ام، اصولم و چیزی که به آن اعتقاد داشتم و دارم دفاع می‌کنم. این اتفاقات چیزی خارج از چارچوب زندگی عادی نیست که بخواهم از آنها فرار کنم و دروغ بگویم که ما جدا نشده‌ایم و من زندگی مشترک خوبی دارم و خیلی هم خوشبختم! یا در مجامع عمومی ظاهر شوم و به مردم لبخند دروغین تحویل بدهم! من اگر این‌طور زندگی کنم شب نمی‌توانم، بخوابم.
 
این را که می‌گویید، با ذات کار در رسانه منافات ندارد؟ همه آدم‌ها جلوی دوربین یا پشت دوربین فرق دارند ...
نه. اینکه من هفت سال به صورت دائم در تلویزیون حضور داشتم و سه سال مستند ساختم و سه چهار سال هم که برنامه سال تحویل اجرا کردم، من را به آدم دیگری تبدیل نکرد. من آدم شوآف و نمایش نیستم. آدم رئالی هستم و اصلا این دنیای رسانه را که قرار است همه از آن بترسیم درک نمی‌کنم. مگر من خلاف کرده‌ام که از چیزی یا از کسی بترسم؟ دارم یک کار شرعی می‌کنم. یواشکی کاری کردن در مرام من نیست ...
 
می‌شود این جوری بود و سال‌ها در رسانه‌ ماند؟ نه فقط در تلویزیون ما که حتی چهره‌های تلویزیونی در دیگر کشورها هم زندگی‌شان جلوی دوربین با زندگی واقعی کاملا متفاوت است؛ مثال اخیرش جرمی کلارکسون مجری برنامه تخت‌گاز.
این چیزی که در مورد جرمی کلارکسون می‌گویید یک گرفتاری حرفه‌ای است که همیشه پیش می‌آید و از بحث ما کاملا جداست. اما به نظر من همه باید آن‌طوری باشند که همیشه هستند و لزومی ندارد شما چند شخصیت متفاوت داشته باشید. من به عنوان فردی که سال‌ها جلوی دوربین بودم برای مردم با چند ویژگی مهم شناخته می‌شوم. مثلا ممکن است فکر کنند خیلی شلوغ هستم اما وقتی با من برخورد می‌کنند می‌گویند چقدر آرام هستی. یا ویژگی دیگرم این است که پیشرو بوده‌ام. ظاهرم با بقیه مجری‌ها فرق دارد. من اولین مجری تلویزیون بودم که چادر ملی سر کردم. اصلا تا پیش از من کسی چادر ملی سرش نمی‌کرد. درست مثل سریال در پناه تو که یک خانم به چادرش کش زد و همه شگفت‌زده شدند. من آدمی هستم که راحت گفت‌وگو می‌کنم حتی اگر یک شخصیت مهم روبه‌رویم باشد یا اینکه آدم شادی هستم و راحت می‌خندم و اصلا تصویر عبوسی از خودم به جای نگذاشته‌ام، چون فکر می‌کنم به عنوان میزبان باید بستری فراهم کنم که مهمان راحت باشد و در عین حال، با تمام این ویژگی‌ها آدم معقولی هستم. جالب این است که مخاطب این را می‌فهمد. اما من چوب ویژگی‌هایی را که گفتم خورده‌ام و بارها پیش آمده که گفته‌اند چقدر این دختر راحت است و چه کسی به او اجازه داده اینقدر راحت باشد یا اینکه چرا درباره فوتبال حرف می‌زند؟ در همه سال‌های کاری، من بحران‌های زیادی طی کرده‌ام و در دو سال اخیر هم که این ماجراها پیش آمده است ولی با تمام این تفاسیر کلا از تصویری که به جا گذاشته‌ام احساس خوبی دارم و فکر می‌کنم کاری را که می‌خواستم انجام داده و نشان داده‌ام. می‌توانی خودت باشی و تصویر دروغ از خود نسازی. من خوشحالم که با تمام این رفتارهای متهورانه، مردم من را آدم معقولی می‌دانند.
 
یک جورهایی نماد جمع اضداد هستید. آدمی که نشان داده می‌توان ظاهری سنتی داشت اما کلیشه نبود و جور دیگری لباس پوشید و حرف زد. راستی خانم نامداری یک آدم سنتی است؟
من برخاسته از یک خانواده سنتی هستم و چادر به من ارث رسیده است. مادرم، مادربزرگم و تا 7 نسل قبل از من همه خانم‌ها چادر پوشیده‌اند. من از اول راهنمایی چادر سر کرده و به مدرسه‌ای رفته‌ام که چادر پوشیدن در آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی‌ای می‌دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی‌های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعاتش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین کسی بودم که به عنوان یک مجری زن در تلویزیون، بعد از جدایی آمدم و گفتم طلاق گرفته‌ام. مطمئن باشید که آدم‌ها از این به بعد راحت‌تر می‌گویند که طلاق گرفته‌اند اما بدبختی‌هایش را من تحمل کردم.
 
پشیمان نیستید؟
نه، اصلا. من تصمیم گرفتم و پای تصمیم خود ایستادم. حتی اطرافیانم، مادرم، خواهر و کسانی که به من نزدیکند گاهی از این کار من ناراحت می‌شوند. مثلا من با خواهرم فرق می‌کنم و وقتی او از کارهای من ناراحت می‌شود، می‌گویم ناراحت نباش، کارهای از این وحشتناک‌تر هم ممکن است بکنم ولی تو تا همیشه خواهر من می‌مانی و البته اگر باعث آزارت هستم، برو بگو من آزاده نامداری را نمی‌شناسم! اشکالی ندارد. شما ممکن است بخواهید یک زندگی معمولی داشته باشید و زیر زیرکی هر کاری بکنید اما ازدواج یک مقوله کاملا جداست. چه برای آقایان، چه برای خانم‌ها و نمی‌شود اینجا دروغ گفت. من فرزاد حسنی را بعد از جدایی ندیدم و حتی دیالوگ هم با هم نداشتیم و در جریان نیستم که ایشان چه اوضاع و احوالی دارد.
 
چقدر خوب است که آدم خودش را جای طرف مقابل بگذارد. آن وقت شاید بشود جوری رفتار کرد که این ماجرا از این تلخ‌تر نشود ...
چند روز پیش یکی از دوستانم به من گفت تو کینه‌ داری؟ گفتم ببین در دنیا هیچ‌چیز آنقدر ارزش ندارد که بخواهیم کینه از آن به دل داشته باشیم. من نسبت به ایشان عصبانی، ناراحت و دلگیر نیستم و این طور نیست که بخواهم یک سوال از او بپرسم چرا این کار را کردی؟ چرا راستش را نگفتی؟ خودش می‌داند که من به چه چیزهایی اشاره می‌کنم. اگر ایشان مواردی را که بعدا فهمیدم همان اول آشنایی می‌گفت، می‌فهمیدم من و او ازدواج که سهل است همسایه هم نمی‌توانستیم باشیم.
 
شما مجبور به ازدواج شدید؟ چون در مصاحبه‌ای قبلا گفته بودید که ما در حال خواستگاری و مراحل قبل عقد بودیم که مجله‌ها عکس عروسی‌ ما را روی جلد زدند و ما مجبور شدیم هر چه سریع‌تر مراسم عقدمان را برگزار کنیم.
اجباری در کار نبود. ما پیش از ازدواج همان‌طور که گفتم 10 تا 15 روز صرف خواستگاری و رفت و آمدها کردیم و در زمانی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و رسمیت به خود نگرفته بود، یکی از روزنامه‌ها خبری درج کرد که آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کرده‌اند. به یاد دارم 14 یا 15 خرداد بود و همه جا تعطیل. وقتی آن خبرها بیرون آمد، تمام دوستان و آشنایان من هم فهمیدند. تمام فک و فامیلمان از راه دور و نزدیک تماس می‌گرفتند و می‌گفتند چرا ما را دعوت نکردید و ما قسم می‌خوردیم به خدا هنوز کاری نکرده‌ایم! می‌گفتند پس مجله‌ها چرا عکستان را چاپ کرده‌اند؟! البته با تمام این تفاسیر، این نامردی مطلق است که بگویم من مجبور شدم و ازدواج کردم. اما به خاطر این عکس تحت‌ فشار قرار گرفتیم که زودتر ازدواج کنیم. رسانه‌ها بعضی وقت‌ها به جهت کار غیراخلاقی‌شان کارهایی می‌کنند که به مردم ضربه می‌زنند. اگر آن خبرها منتشر نمی‌شد ما زمان بیشتری برای فکر کردن داشتیم.
 
تا اینجا هنوز درباره آن روز لعنتی صحبت نکرده‌ایم. برگردیم به ‌آن روز؟
اگر این ضبط صوت را خاموش کنید به شما می‌گویم چه اتفاقاتی افتاد.
 
به هر حال شما عکسی از خودتان منتشر کردید که از یک اتفاق دردناک پرده برداشت، شبیه صحنه قتلی که رخ داده و شما شاهد بوده‌اید. حالا که نمی‌توانید بگویید نمی‌توانم حرفی درباره آن بزنم ...
خب، اجازه بدهید جوری تعریف کنم که بدون وارد شدن به ریز ماجرا بشود توضیحش داد. تا سه ماه اول بعد از عقد من به زنی تبدیل شدم که اصلا شبیه خود واقعی‌ام نبود. زنی که هیچ‌وقت وجود نداشته و نمی‌شناختمش. در این سه ماه من هر اتفاق غیرمعقولی که می‌افتاد نمی‌دیدم و سعی می‌کردم به خاطر زندگی‌ام از آن بگذرم. اما بعد که تصمیم گرفتم ادامه ندهم، اتفاقاتی افتاد که نمی‌توانم آنها را مو به مو تعریف کنم چون قابل گفتن و طرح کردن نیستند. در نرم‌ترین شکل می‌شود گفت به نظر می‌رسد ایشان بر تکانه‌های روانی‌شان کنترل نداشتند.
 
یعنی چه؟
بر تکانه‌های روانی تسلط نداشتن یعنی مثلا وقتی شما عصبانی می‌شوید لیوان را پرت می‌کنید به سمت دیوار تا خرد شود. یک روز هم ممکن است سر همسرتان را پرت کنید به سمت دیوار.
 
خب چه اتفاقی می‌افتد که یک نفر به این نقطه می‌رسد؟
من گفتم بیا برویم جدا شویم و ایشان گفتند من جدا نمی‌شوم.
 
قبل از آن هیچ وقت چنین واکنش‌هایی به وجود نیامده بود؟
چهار یا پنج بار دیگر واکنش نشان داده بود اما نه با این شدت.
 
شاید بعضی‌ها فکر کنند نمی‌شود شما فقط یک کلام بگویید بیا برویم جدا شویم و ایشان چنین واکنشی نشان بدهند. شما حتما کاری کرده‌اید که ایشان را به این نقطه از عصبانیت رسانده ...
نه. من فقط گفتم بالا بروید پایین بیایید، حاضر نیستم یک دقیقه دیگر زندگی کنم.
 
این اتفاق کی بود؟
حدود آذرماه 92.
 
شما تیرماه عقد کرده بودید. یعنی 5 ماه بعد از ازدواج؟
بله. 5 ماه بعد از ازدواج، ما به جایی رسیدیم که دیگر برای من به‌شخصه امکان زندگی وجود نداشت و درخواست من برای جدایی به چنین اتفاقی منجر شد.
 
شما در این زمان حق طلاق داشتید؟
نه. بعد از این ماجرا بود که حق طلاق گرفتم.
 
آن روز بعد از درگیری چه شد؟
من به حالت مرگ افتادم و بعد از رسیدن به بیمارستان در حالی که به شدت آسیب دیده بودم با خانواده‌ام تماس گرفتم و آنها آمدند و من بعد از مرخصی از بیمارستان این قضیه را از طریق قانونی پیگیری کردم.
 
فرزاد شما را به بیمارستان برد؟
بله. اتفاقا ایشان بسیار اظهار پشیمانی می‌کردند و گفتند خودم از شما مراقبت می‌کنم و ما حالمان دوباره خوب می‌شود.
 
ولی شما شکایت قضایی کردید ...
بله.
 
و سرنوشت پرونده چه شد؟
من وکیل گرفتم. شرط پدر من در آن پرونده این بود که ما در صورتی رضایت می‌دهیم که دخترم حق طلاق داشته باشد و پس از آن بود که بعد از مدت‌ها پدرم اجازه داد با ایشان حرف بزنم.
 
یعنی به ازای گرفتن حق طلاق مصالحه کردید. بعد چه شد؟
کلا از روز عقد تا زمان جدایی ما فقط 10 ماه طول کشید. من بعد از آن اتفاق دچار نوعی ترس شده بودم که دیگر نمی‌توانستم ایشان را حتی یک ثانیه ببینم و حتما باید نفر سومی حضور می‌داشت.
 
یعنی پس از آن ماجرا دیگر همدیگر را ندیدید؟
تا زمان اجرای برنامه سال تحویل 93.
 
شما به فاصله یک ماه بعد از اجرای برنامه جدا شدید و دیگر همدیگر را ندیدید؟
بله. حتی روز جدایی هم همدیگر را ندیدیم و من به واسطه حق طلاقی که گرفته بودم به صورت غیابی جدا شدم و همه چیز تمام شد.
 
تمام که نشد. عید امسال عکس آسیب دیدنتان را در اینستاگرام منتشر کردید. اگر ما سوالی می‌پرسیم که برخورنده است و ناراحتتان می‌کند عذرخواهی می‌کنیم اما فکر می‌کنیم باید سوال‌ها و شائبه‌هایی را که در ذهن مردم ایجاد شده بپرسیم. خیلی‌ها می‌گویند خانم نامداری در آن وضع و حال، چطور و با چه انگیزه‌ای از خودشان سلفی گرفتند؟
آن عکس سلفی نیست. شخص دیگری عکس گرفت و فقط عکس هم نبود و فیلم هم گرفتیم. در بیمارستان هم نیست. شب است که به خانه آمده‌ام.
 
یعنی فکر می‌کردید یک روز از این عکس و فیلم که هنوز منتشرش نکرده‌اید علیه همسر سابقتان استفاده کنید؟
خدا شاهد است که نه. اصلا حالم خیلی بد بود. آن فیلم یک چیز کاملا شخصی است. در آن فیلم حال و روزم را گفته‌ام. آن عکس که منتشر شد، چون در خانه گرفته شده بود و من پوشش کافی نداشتم و عکس کراپ (بریده) شده.
 
کینه که می‌گویید ندارید و نداشتید، مدرک هم نمی‌خواستید جمع کنید. شکایتتان را هم که پس گرفتید. پس چه شد که دوم فروردین 94 آن عکس را منتشر کردید؟
خیلی صریح می‌گویم. دو هدف مشخص داشتم؛ هدف اول اینکه بگویم خانم‌های محترم فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید. این عاقبت کسی است که بی‌فکر تصمیم می‌گیرد. هدف دوم هم این بود که بگویم هیچ احدی حق ندارد دستش را روی زن بلند کند. اگر متشرعی، اگر متدینی، اگر روشنفکری حتی اگر بی‌دینی، کسی اجازه ندارد روی همسرش که یک خانم بی‌دفاع است دست بلند کند.
 
اما همان افکار عمومی که شما می‌خواهید به آنها پیام بدهید سوال می‌کند این خانم چه کرده بود که همسرش را به این نقطه رساند؟
قبلا این سوال را جواب دادم. آزاده نامداری می‌خواست جدا شود. این تنها گناهش بود. هر کسی که خواست اصلا بی‌دلیل از شما جدا شود، حق دارید او را تا حد مرگ کتک بزنید؟! این منطقی است؟ این کار در واقع دفاع از خود بود، نه انتقام یا هر چیز دیگر.
 
ما سوال‌های مردم را مطرح می‌کنیم. خانم نامداری، مردم می‌پرسند چرا بعد از یک سال و فروکش کردن همه ماجراها آن عکس را منتشر کردید؟
به خاطر اینکه دیگر طاقتم لبریز شده بود از حرف‌هایی که پشت سرم زده می‌شد. هر جا می‌رفتم یک چیز جدید می‌شنیدم و می‌خواستم همه بدانند که حقیقت ماجرا چه بوده است.
 
شما گفتید من کینه‌ای نداشتم اما این کارتان بوی انتقام نمی‌دهد؟
انتقام را که این شکلی نمی‌گیرند. انتقام را از طریق دستگاه قضایی می‌گیرند. اگر می‌خواستم انتقام بگیرم چرا در این مدت کاری نکردم یا حرفی نزدم؟
 
فکر نمی‌کنید که اشتباه کردید؟
نه اصلا. صددرصد کار درستی بود و من به شدت از آن دفاع می‌کنم و باز هم می‌گویم ابدا یک تصمیم احساسی نبوده است.
 
شما با هیچ فردی مشورت نکردید؟
نه. من یک تصمیم کاملا شخصی گرفتم.
 
شما در متنی که زیر عکس نوشته بودید هم تلویحا گفته‌اید چون نگذاشتید مستندم از تلویزیون پخش شود این عکس را می‌گذارم.
نه واکنش به آن اتفاق. من مدت‌ها بود می‌شنیدم حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند که این حرف کاملا غلط است و تصویر بسیار بدی از من ایجاد کرده است. من که ماه‌ها حرفی نمی‌زدم. سر جایم نشسته بودم زندگی‌ام را می‌کردم و مستندم را می‌ساختم و کاری به کسی نداشتم. اما فهمیدم دیگر کار به جایی رسید که آن حرف‌ها نتیجه عملی پیدا کرده است. فقط موضوع 6 تا مستند نبود. من دیدم داستان جور دیگری جلوه پیدا کرده است و حالا که روایت‌های متعدد و غلطی رواج داده شده چرا حقیقت را نگویم؟ اگر همه چیز به شکل واقعی‌اش روایت می‌شد من هیچ‌وقت آن عکس را منتشر نمی‌کردم.
 
به نظرتان توانستید مردمی را که به خاطرشان عکس را منتشر کردید راضی کنید؟ می‌دانید که خیلی‌ها در فضای مجازی هنوز هم حق را به شما نمی‌دهند؟
موافق نیستم. من تا این لحظه با کسی مواجه نشده‌ام که مرا محکوم کند و از آن عمل و آن رفتار دفاع کند. من می‌خواستم بگویم داستان چه بوده، همین. فکر می‌کنم در نهایت مردم قضاوت درستی دارند.
 
به نظر شما راه ساده‌تری برای حل مسئله وجود نداشت؟
چه راه حلی؟ چرا باید دروغ بگویم؟ تازه من که از سر خوشی جدا نشدم. در ضمن مگر طرف مقابلم برای نگه داشتن زندگی چه کار کرده بود که حالا بعد از طلاق من بخواهم آن را حفظ کنم؟ بگذارید همین جا یک گله از شما و همه کسانی که می‌آیند در فضای مجازی به من توهین می‌کنند داشته باشم.
 
ما که به شما توهین نکرده‌ایم. فقط شائبه‌هایی را که ایجاد شده بود پرسیدیم ...
چرا هیچکس فارغ از اینکه بداند داستان چیست به من فکر نمی‌کند؟ هیچکس به حال من فکر نمی‌کند که من چقدر روزهای سختی را گذراندم و چقدر حالم بد بوده است؟ هر کس به من می‌رسد حتی نزدیک‌ترین دوستانم بدون اینکه بپرسند چه بر تو گذشته، می‌گویند چرا این عکس را منتشر کردی؟ چرا جدا شدی؟ چرا همه آخر داستان را می‌بینند و برای خودشان هر جور دوست دارند تفسیر می‌کنند؟ دو نفر با هم ازدواج کرده‌اند و هولناک‌ترین اتفاقات برایشان پیش آمده؛ از آبروریزی تا دروغ و برخورد فیزیکی، شما حق دارید بگویید این خانم چرا نمانده و چرا به زندگی خفت‌بارش ادامه نداده؟ انگار من در دنیای دیگری زندگی می‌کنم و این آدم‌ها را نمی‌شناسم! من می‌خواستم بگویم هیچ‌کس حق ندارد دستش را، حتی صدایش را روی زن بلند کند. به خدا اینها عین دین است! اصلا ربطی به زندگی امروز ندارد! اینها اتفاقات عادی نیست! فاجعه است که مردم به جای اینکه بگویند چرا این‌طور شد بگویند: چرا گفتی؟! چرا ساکت نماندی؟!
 
من می‌گویم یک‌سری اصول اخلاقی و دینی در زندگی همه ما وجود داشته که حالا به هر دلیلی رعایت نمی‌شود و به آنها احترام گذاشته نمی‌شود. من با آن عکس و پست‌های بعد از آن می‌خواستم بگویم وای بر ما که آنقدر یکدیگر را قضاوت می‌کنیم! ما درخت را هم قضاوت می‌کنیم! ما در مورد یک بطری آب معدنی که روی میز هست هم هزار تا قضاوت می‌کنیم و این گناه‌ترین گناه در دین ماست! ما کلی روایت داریم که شما اجازه ندارید همدیگر را متهم کنید. شاید تکراری باشد اما الان یاد این جمله حضرت امیر افتادم که به مالک گفت که اگر دیدی شب کسی خطایی می‌کند صبح تو حق نداری بر این اساس به آن فرد نگاه کنی، چون شاید صبح سر نماز استغفار کرده باشد! ما پیرو این دین هستیم!
 
عذر می‌خواهیم که شما را ناراحت کردیم اما فکر می‌کنیم آن عکس، بغض آزاده‌ نامداری بود که باید در این گفت‌وگو می‌ترکید ...
ببینید، آن عکس حقیقت زندگی من است. می‌توانستم پنهانش کنم و راحت فراموشش کنم اما این با فلسفه زندگی من نمی‌خواند.
 
راستی چرا بعد از چند ساعت عکس را از صفحه‌تان برداشتید و به کل از دنیای مجازی خداحافظی کردید؟
از بس به من فشار آوردند. از هزار طرف به من زنگ زدند که زود این عکس را بردار. من نمی‌خواستم اما آنقدر فشارها زیاد شد که دیدم نمی‌توانم در مقابلشان ایستادگی کنم. باز هم می‌گویم که من این ماجرا را یک دعوای شخصی بین خودم و آقای حسنی نمی‌بینم. می‌خواستم بگویم اگر به حقوقت تجاوز شد، اگر به تو ظلم شد، تو محکوم به فنا نیستی. در آن پست اصلا نه به ایشان تهمتی زدم، نه از اعتقاداتشان گفتم. نه راجع به خانواده خودم و ایشان حرفی زدم. هیچ. اما چه پاسخی گرفتم؟ شروع پاسخ ایشان این بود که «با اجازه مادرم که سادات است ...» این سوءاستفاده از یک نگاه دینی نیست؟ و آخرش هم گفته‌اند که «من دو سوال از خانم نامداری دارم. نگاه شما به عاطفه مادر و فرزندی چیست؟ نگاه شما به گروهک‌های سیاسی چیست؟» آخر چه ربطی دارد؟ انگ سیاسی و انگ اعتقادی زدن چه ربطی به موضوع ما دارد؟ شبهه‌سازی هم در دین و هم در قضا جرم دارد و من برای رفع شبهه باز مجبورم شکایت کنم تا این انگ را از خودم دور کنم.
 
باز هم می‌گویم که این شکایت را دوست ندارم چون نمی‌خواهم این ماجرا بیش از این ادامه پیدا کند اما ایشان باید بیایند و توضیح دهند چرا تشویش اذهان عمومی کرده‌اند و با چسباندن تهمت‌های ناروا به من افکار عمومی را به غلط انداخته‌اند؟ من اعتقاد دارم کسی که صدایش را بلند می‌کند، آدم ضعیفی است. کسی که کتک می‌زند، آدم ضعیفی است. کسی که ناسزا می‌گوید، آدم ضعیفی است.
 
به نظرم استفاده سودجویانه کردن از هر چیزی که داریم، گناه بزرگی است. حالا هر چیزی ممکن است باشد. یک موقع کسی زیبایی دارد یا پول یا قدرت یا آنتن تلویزیون یا هر چیز دیگر ... من اگر روزی آقای حسنی را ببینم به ایشان می‌گویم شما از همه کس و همه چیز سوءاستفاده می‌کنید حتی از مادر ساداتتان، وقتی طلاق می‌گیرید می‌روید روی آنتن و می‌گویید ما چقدر خانواده خوشحالی هستیم! این یعنی استفاده سودجویانه از آنتن تلویزیون.
 
حرف دیگری مانده؟
یک چیز مهم اینجا اشتباه فهمیده شده. من ازدواج کردم و تشکیل زندگی دادم که موفق شوم، که پیشرفت کنم. مگر مرض دارم که بخواهم ازدواج کنم که جدا شوم؟ اگر می‌خواستم جدا شوم که ازدواج نمی‌کردم. روزی که به خواستگاری من آمدند گفتند از 14 سکه تا 14 هزار سکه هر چقدر می‌خواهید مهر کنید اما پدرم گفت ما چنین آدم‌هایی نیستم. همان 14 سکه بیشتر مهر نمی‌کنیم. من اصلا از تصوری که برخی دارند و می‌گویند این خانم حاضر نبود برای زندگی‌اش بجنگد یا تلاش کند و به همین خاطر جدا شد، عذاب می‌کشم. من می‌گویم به حقوق هم تجاوز نکنیم و به هم احترام بگذاریم. در هیچ کجای دینمان نیامده که به هر قیمتی بمان و به زندگی‌ات ادامه بده. حالا همه اینها تمام شده. آزاده نامداری که دارد با شما حرف می‌زند حالش خوب است و دارد زندگی می‌کند و قرار است حالا‌حالاها زندگی کند. اشتباه کردن به معنی پرت شدن از یک پرتگاه نیست. ما اجازه داریم اشتباه کنیم و اجازه داریم اشتباهمان را جبران کنیم و حتی معتقدم اجازه داریم تجربه کنیم بدون آسیب زدن به کس دیگری. اما همه دل نگرانی‌مان باید این باشد که به کسی آسیب نزنیم. من هم از همه این ماجراها گذشته‌ام و با خوشحالی بیشتر از قبل به زندگی‌ام ادامه می‌دهم.
 
و سوال آخر ... به نظرتان تیتر این مصاحبه چه می‌تواند باشد؟
(کمی فکر می‌کند و بعد با لبخند می‌گوید:) من حالم خوب است! این آخرین مصاحبه من است و دیگر دوست ندارم در این‌باره صحبت کنم.

 منبع : فرارو

سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:آزاده نامداری,فرزاد حسنی,ازدواج,انتشار,عکس,جنجالی , :: 14:21 :: نويسنده : دوستدار علم

ازدواج مجدد آزاده نامداری با فرزاد حسنی

 

 فرزاد حسنی و آزاده نلمداری در مراسم عقدشان

 کاش که میشد این دو مجددا باهم ازدواج می کردند. ولی اینجوری که اینها ازهم ایراد می گیرند بعید بنظر میرسه.

سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:ازدواج, مجدد, آزاده نامداری, فرزاد حسنی , :: 9:15 :: نويسنده : دوستدار علم

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 231 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم از مطالب آن استفاده کرده و با دادن نظرات ارزشمندتون مشوق بنده باشید. وبلاگ با مطالب جدید روزانه به روز می شود.
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 528
بازدید هفته : 895
بازدید ماه : 846
بازدید کل : 163167
تعداد مطالب : 1381
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1